همین مخالفت با رسانهها هم سبب شد پس از شکست ۲۰۱۶، موج تخریب ترامپ و هرچیزی که به او کمک کرده است به راه بیفتد. یکی از مهمترین ابزارهای ترامپ و بقیه راستگرایان افراطی جهان مثل رئیسجمهور برزیل، شبکههای اجتماعی بودند. ترامپ با استفاده از توییتر و فیسبوک و رئیس جمهور برزیل با استفاده از واتساپ و انتشار تبلیغاتی که بسیاری از آنها اخبار جعلی بودند توانستد رأی بیاورند. یکی از مهمترین پروندهها در این زمینه نیز رسوایی مؤسسه دادهپژوهی کمبریج آنالیتیکا و همکاری این شرکت با فیسبوک، خبرساز و سوژه یکی از مهمترین مستندهای سیاسی چند سال اخیر شد. مستند «هک بزرگ».
ماجرا از چه قرار است؟
کریس وایلی، پسری جوان که موهایش را صورتی رنگ میکند به سراغ رسانههای آمریکایی و انگلیسی میرود. گاردین، نیویورک تایمز و آبزِروِر. او قبلاً در کمبریج انالیتیکا به کار دادهپژوهی مشغول بود و اطلاعات مهمی از اقدامات غیرقانونی این مؤسسه داشت. همه این اطلاعات در گزارشهای مختلفی دست به دست هم داد تا موجی از درخواستها برای بررسی تخلف در انتخابات آمریکا صورت بگیرد. علاوه بر انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا، گفته شد همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز کار همین مؤسسه بوده که مسیر لازم برای تندروهای انگلیسی را فراهم کرده است.
علاوه بر کریس وایلی، شخصی به نام دیوید کارول نیز کمپینی به راه میاندازد تا از کمبریج آنالیتیکا دیتایی که از او دارد را بگیرد. در این میان یکی از مدیران ارشد کمبریج آنالیتیکا به نام بریتانی کایزر هم از کارهایی که میکند احساس گناه کرده و از آن شرکت خارج میشود. او به دلیل جایگاه مدیریتی بالایی که داشته، اطلاعات بسیاری از شرکت دارد. مهمترین اطلاعات او هم در مورد ارتباط این شرکت با فیسبوک است. با مسیرهای مختلفی، اطلاعات بیش از ۸۰ میلیون رأیدهنده آمریکایی را از فیسبوک گرفته بودند. مهمترین مسیر آن هم همکاری با یکی از استادان دانشگاه کمبریج بوده است. او یک نرمافزار روی فیسبوک میسازد که تست شخصیتشناسی است. ۲۷۰ هزار نفر این تست شخصیتشناسی را انجام میدهند و در نتیجه این تست علاوه بر اطلاعات کامل آن اشخاص، اطلاعات تمام کسانی که با آنها در ارتباطاند، یکدیگر را فالو کردهاند یا حتی پستهای همدیگر را لایک کردهاند نیز جمعآوری شد. از طریق آن نرمافزار، اطلاعات نزدیک به ۵۰ میلیون نفر در اختیار کمبریج آنالیتیکا قرار گرفت.
پس از این رسوایی، فیسبوک اظهار کرد کار کمبریج آنالیتیکا غیرقانونی بوده و این مؤسسه نیز اطلاعات را پاک کرده است. در طول این مستند که همراه با شخصیت مهم این ماجرا یعنی بریتانی کایرز هستیم، مشخص میشود که او هنوز هم در لپتاپش به جزئیات این ماجرا و اطلاعات ۸۰ میلیون کاربر فیسبوک، تاریخچه تمام جلسات با مدیران ارشد کمپینهای ترامپ و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا دسترسی دارد. به واسطه این رسوایی، سهام فیسبوک ۵۸ میلیارد دلار سقوط میکند و مؤسسه کمبریج آنالیتیکا به طور کامل تعطیل میشود.
آیا دستکاری انتخابات در جهان کار جدیدی است؟
مهمترین کاری که کمبریج آنالیتیکا انجام داده است، استفاده از اطلاعات دزدیده شده برای تدوین راهبرد انتخاباتی بوده است. آنها با استفاده از این اطلاعات، افرادی که برای رأی دادن مردد هستند و اصطلاحاً به آنها افراد خاکستری میگویند را ترغیب میکنند تا در انتخابات آمریکا به ترامپ رأی بدهند. این کار از طریق تدوین راهبرد، تعیین محل سکونت این افراد و سپس انتشار اخبار جعلی و محتوایی بدون ردپا در فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی انجام شد، اما این کار صرفاً شکل جدیدی از دستکاری افکار عمومی در آمریکا و انگلیس است. قبلاً در آمریکا ماجرای رسوایی واترگیت را داشتیم که به خاطر آن نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا، مجبور به استعفا شد. در انگلیس هم این کار سابقه دارد. در سال ۱۹۲۴، نامه جعلی یک کمونیست به حزب چپ انگلیس سبب شد آنها انتخابات را به جناح راستیها ببازند. نامهای که بعدها مشخص شد جعلی است.
بیتوجهی مستندساز به اتفاقات سایر کشورها
نکته مهمی که در این مستند و مستندهای مشابه مانند «معضل اجتماعی» دیده میشود بیتوجهی مشخص مستندساز و افراد سرشناس آمریکا و انگلیس به سایر کشورهاست. همانطور که در مستند هک بزرگ گفته میشود، کمبریج آنالیتیکا تا پیش از تأثیرگذاری در انتخابات برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در بسیاری از کشورهای جهان دستکاری انتخاباتی داشته است. غنا، کنیا، هند، ترینیداد و توباگو، میانمار، کلمبیا و بیش از ۲۰ کشور در طی بیش از ۱۰ سال. همه این کارها در شرایطی انجام شده است که شعبههای این مؤسسه در انگلیس و آمریکا مشغول به دستکاری با استفاده از اطلاعات شبکههای اجتماعی بودند اما هیچکس واکنشی نشان نداد. در حالی که بسیاری از مسلمانان میانمار درگیر کشتار دستهجمعی نظامیان شده بودند، این کمبریج آنالیتیکا بود که آنها را پشتیبانی کرد و کسی هم علیه آنها مستندی نساخت و تحقیقات قضایی شکل نگرفت. به محض ورود این مؤسسه دادهکاوی به انتخاباتهای مهم انگلیس و آمریکا و حرکت بر خلاف خواسته رسانههای چپ که نزدیک به دموکراتها هستند، اقدامات رسانهای و قضایی شروع شد. همانطور که در این سریال هم گفته شد، نفر اصلی مستند که دانشمند داده است پیش از این در کمپینهای تبلیغاتی اوباما کمک کرده است، اما خبری از ساخت مستند علیه کمپین تبلیغاتی اوباما نمیبینیم.
در بخش مهمی از این مستند، یک نفر گفت که ما باید به حقیقت یکسانی برسیم. اکنون فیسبوک به هر نفر یک حقیقت مجزا نشان میدهد. اما سؤالی که پیش میآید این است که کدام حقیقت مدنظر سازندگان مستند است؟ حقیقت کشتار دسته جمعی مسلمانان میانمار آن قدر ارزشمند نبود که برای آن مستندی توسط غول رسانهای این روزها یعنی نتفلیکس ساخته شود، اما حقیقت دستکاری در انتخابات ۲۰۱۶ ترامپ و شکست دموکراتها آنقدر جدی بود که برایش مستند بسازند. ظاهراً حقیقت در این مستندها آن چیزی است که در جهت نفع سیاسی سازندگان و پشتیبانهای مالی باشد!
نظر شما